من رسما به آلبوم موسم گل اونم طرف دومش معتاد شدم. مثل رفیقی شده که میتونم باهاش درد دل کنم، اما به جای اینکه من براش درد دل کنم، اون باهام درد دل میکنه و چون درد دل هاش حرف دل منه، میذارم اون حرف بزنه و من سکوت میکنم. انگار خودم دارم اون درد دل ها رو میگم. میخوام هی درد دل کنه. حرفهای تکراریش هم قشنگه. آقای محمدرضا درویشی نازنین؛ سه روزه که فکر و ذهنم درگیر درگیری های ذهن تو شدن که روزها و شب ها ریختیشون توی نت به نت آلبوم موسم گل. خیلی دوستت دارم مرد، انقدر که چند روزه فقط از تو و موسم گلت مینویسم. خوشحالم توی عصری زندگی میکنم که میتونم دغدغه هاتو بشنوم.