آنم آرزوست!
راستي اگه توي موسيقي ما آوايي يه نام سكوت داريم، يعني عدم وجود صدا، توي نوشتن چي داريم كه همپايه سكوت باشه توي موسيقي؟ اگه قراره درنگي توي موسيقي داده بشه براي تفكر و آزاد گذاشتن شنونده براي تصويرسازي بهتر موسيقي، توي نويسندگي چي داريم؟ فكر نمي كنم چيزي داشته باشيم ولي يه چيزي ميتونه اين نقيصه نوشتن رو پر كنه، اونم درك دقيق خوانندست كه بدونه نگفته چي ميخواي بگي... آنم آرزوست!
پ.ن: با الهام از كمانچه و سه تار و صداي عليرضا افتخاري در راست پنجگاه نوشته شد اين پست، با شعر حافظ كه ميگه:
از غم هجر مكن ناله و فرياد كه دوش
زده ام فالي و فريادرسي مي آيد
+ نوشته شده در دوشنبه یازدهم شهریور ۱۳۹۲ ساعت 0:19 توسط وحيد
|