مطالبي كه توي اين پست و پست هاي متعاقبش به همين نام مياد رو توي تاريخ 10 بهمن وقتي خونه اميرشون بودم به صورت اتفاقي پيدا كردم. من اصلا پستها و نوشته هاي طولاني رو نمي خونم، ولي چون اين پست راجع به كسي بود كه خيلي دوستش دارم، از سر تا تهشو خوندم. الان هم همه اون صفحه رو براتون توي پست هاي جداجدا مي نويسم. اين مطالب از سايت روزنامه "اعتماد" مورخ 9 مهر 88 يعني دقيقا 10 روز بعد از مرگ پرويز مشكاتيان نوشته شده:

اي دوست وقت خفتن و خاموشي ات نبود
وز اين ديار دور فراموشي ات نبود
تو روشنا سرود وطن بودي و چو آب
با خاک تيره روز هماغوشي ات نبود
ميخانه ها ز نعره تو مست مي شدند
رندي حريف مستي و مي نوشي ات نبود 
دود چراغ موشي دزدان ترا چنين
مدهوش کرد و موسم خاموشي ات نبود
سهراب اضطراب وطن بودي و کسي 
زينان به فکر داروي بيهوشي ات نبود
در پرده ماند نغمه آزادي وطن
کانديشه جز به رفتن و چاوشي ات نبود
در چنگ تو سرود رهايي نهفته ماند
زين نغمه هيچ گاه فراموشي ات نبود
اي سوگوار صبح نشابور سرمه گون
عصري چنين سزاي سيه پوشي ات نبود


دكتر محمدرضا شفيعي كدكني
21 سپتامبر 2009، پرينستون