براي پسرخالم، اميرحسين

من خيلي پسرخاله و دخترخاله دارم، اندازه يه گله. خدايي همشون ماهن، همشون. خيلي وقت بود ننوشته بودم. امشب هم نمي خواستم چيزي بنويسم. اين مدت اخير، رخوتي عجيب در عين يه خلسه آروم بهم دست داده. فكرم خيلي رهاست، حسابگري نميكنه زياد و درگير هم نميشه توي مسائل.

الان چند ديقه اي ميشه كه بعد از رفتن زن داداشم، اومدم بالا و ميخوام ساز تمرين كنم. فردا كلاس دارم و اصلا تمرين نكردم. بهتره بگم دو هفتست تمرين نكردم اصلا. ميخواستم برم سر تمرين ساز كه گفتم يه چرخي توي فيسبوك بزنم و بعد برم سراغ داستان خودم با ساز. ديدم پسرخالم يه پست گذاشته با يه عكس از يه دختر بچه و يه پسربچه كه زيرش اينو نوشته:

دختر بچه ای از برادرش پرسید: معنی عشق چیست ؟؟ برادرش جواب داد : عشق یعنی تو هر روز شكلات من رو، از كوله پشتی مدرسه‌ام بر میداری، و من هر روز بازهم شكلاتم رو همونجا میگذارم

 خوب حالا كه چي؟ خوب بله براي هممون اين دو خط و اون عكس، يه حس دل انگيز همراه با عطوفت و گم شدن در خاطرات مجازي و خيالي خوب ايجاد ميكنه، حتي براي آدمي مثل من كه خواهر ندارم

اما ...
اما اميرحسين دو تا خواهر داشت كه الان نيستن توي اين عالم، فروغ و زهرا. هر دو تا توي بچگي به فلج مبتلا شدن و توي 7-8 سالگي هردوشون فوت كردن. هميشه والپيپر موبايلش عكس يه دختربچس، قريب به 80% پست هاش توي فيسبوك، عكس يا ماجرا يا چيزي از يه دختر بچه توش هست و ...
آي آدما...
همه مردم با كارهاشون، با حرفاشون، دردهاشونو بهتون ميگن. نميخوام براشون دل بسوزونيد. حتي اين پست رو براي تاسف و برانگيختن احساساتتون ننوشتم، براي دل خود خودم نوشتم و خاطراتم از فروغ و زهرا، فروغ متولد 65 بود، دوسال از من كوچيكتر. الان مي تونست ازدواج كرده باشه، شايد هم بچه دار شده باشه، شايد هم..... و زهرا هم متولد 76 بود. فروغ سال 73 رفت و زهرا سال 82.
نوشتم تا بگم آدما خيلي درد دارن، حداقل كاري كه ميشه كرد يه درك سادست و فهموندن اين درك به طرف مقابل به روش غيرمستقيم
آدم ها خيلي تنهان در عين شلوغيشون
آدم ها گريه ميكنن در عين اينكه نيششون تا بناگوش بازه
آدم ها...
خيلي مخلصتم خدا
خيلي سالاري 
بزرگيتو شكر
همه چي تويي
دوستت دارم خدا
خيلي دوستت دارم

خدا

باور نمیکنم خالق نظم دانه های انار، زندگی ما را بی نظم چیده باشد.

خيلي دوستت دارم خدا

آيه هاي زيادي هست كه ميشه باهاش عاشق خدا شد (منظورم از آيه، آيه هاي كتاب قرآنه). يكيش همينه. خيلي ساده و روون گفته:

 الَّذِينَ يُنفِقُونَ فِي السَّرَّاء وَالضَّرَّاء وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ

اينم ترجمش:

آن کسان که در توانگری و تنگدستی انفاق می کنند و خشم خويش فرو می خورند و از خطای مردم در می گذرند خدا نيکوکاران را دوست دارد.

خيلي دوستت دارم خدا. خيلي خوب بود. آروم ميشم وقتي ميخونمش. مي پرستمت

یه روز خوب دیگه

اومدم بگم یکی از بهترین روزای زندگیم رو پشت سر گذاشتم. کار و کار و کار. خیلی خوب بود. دارم چیزای خوبی رو تجربه میکنم. ورزش صبحگاهی روزای یکشنبه و سه شنبه، کار شدید توی یگان خدمتی و بعد بازرسی و کارای نظارت. خیلی خوبم. میخوام به همه حال بدم. دمت گرم خدا. خیلی باحالی.