آلبوم های موسيقي - شماره 9 - وطن من


تا وقتی فلسفه وجودی و صوری یه سری چیزا رو ندونی، یه سری جاهای خالی توی سرت شکل می گیره که اگه بعدا مفهومشونو فهمیدی که پر میشه، وگرنه مثل یه قبر نیمه باز همونجوری میمونه تا افکار دیگت که میان تو ذهنت جای بگیرن، با دیدن اونا بترسن و بشن عوامل ترست. اما چیزی که الان میخوام ازش صحبت کنم، خیلی چیز ترسناکی نیست، دستگاه زیبای سه گاهه که عمری در فهم صوری و وجودیش گذشت و بالاخره همه چیز رو راجع بهش فهمیدم. جالبه براتون بگم که مهرماه سال 90 وقتی به کنسرت استاد علیزاده و استاد خلج رفتم، اون شب، شب سه گاه بود. مسلما موسیقی انتزاعی علیزاده گیرایی خودش رو داشت، مخصوصا بخش سه تار نوازیش. ولی می دونم اگه با دانشی که الان راجع به سه گاه دارم، پای کنسرتش می نشستم، بسی بیشتر لذت ها می بردم. دستگاه خوبیه و بیشتر حالته تفکر عمیق دوران جوونی رو داره، از اون وقتایی که توی گرمای تابستون با یه نسیم ملایم نشستی و داری خودتو سین جیم میکنی. به قول استاد کیانی در مقایسه با هفت شهر عشق، به مرحله عشق می تونیم تشبیهش کنیم. خلاصه ایها الناس من سه گاه رو می فهمم، خوبم می فهمم. فقط مونده شور (خود شور، نه آوازهاش) رو بفهمم که کل موسیقی ایرانی رو بفهمم. الانم دارم نوار "وطن من" ایرج بسطامی با آهنگسازی پرویز مشکاتیان رو گوش میدم. راضیم از خودم!