عکس های خوب - شماره 1

اینم از سلسله پست های جدید من. اولیش هم تقدیم به عشق من؛ ریگستان سمرقند که تا قبل از مرگ باید به دیدنش برم.

ماوراءالنهر

يادم بشه راجع به ماوراءالنهر بنويسم. اين كلمه رو مي شنوم انگار مست ميشم.

الان اومدم تا راجع به ماوراءالنهر بنويسم. اولين بار اين كلمه رو به همراه كلمه "بين النهرين" توي كتاب تاريخ ابتدايي يا راهنمايي شنيدم. هر دو تاشون توش نهر دارن. بين النهرين توي عراق و اشاره به سرزمين بين رودهاي دجله و فرات و تمدن اوليه بشر و ماوراءالنهر اشاره به سرزمين بين رودهاي آمودريا (جيحون) و سيردريا (سيحون)، البته معني اصلي كلمه "ماوراءالنهر" به معني آن سوي نهر مي باشد كه نهر در اينجا به معني آمودريا يا همون جيحونه.
هميشه خراسان بزرگ برام جالب و دوست داشتني و خاطره انگيز و لبريز از خيال بوده. خراسان بزرگي كه شامل افغانستان با تمام شهرهاي تاريخ خودش مثل بلخ و هرات و قندهار و غزنين و بدخشان و ... بوده، شامل نيشابور و سبزوار و اسفراين و جوين و ...، شامل سمرقند و بخارا و مرو و بسيار شهرهاي ديگه كه تا مرز چين ادامه داشته. چيزي كه الان توي كشورهاي ايران و تركمنستان و ازبكستان و افغانستان و تاجيكستان و قسمت هايي از چين پخش شده. خيلي از سلسله هايي كه به ايران حكمراني كردن، مثل سلجوقيان و غزنويان و خوارزمشاهيان، ترك نژادهايي از اين سرزمين بودن كه ماوراءالنهر سرزمين اصليشون بوده. ياد داستان يوسف كوتوال و آلب ارسلان مي افتم، ياد داستان رودكي و امير ساماني، ياد ترانه مرضيه و بنان (بوي جوي موليان)، ياد امين الله حسين كه متولد ماوراءالنهره با اون موسيقي هاي خيال انگيز و پر از احساسش به وطن آبا و اجداديش ايران، ياد گوشه اي توي دستگاه راست پنجگاه كه نمي دونم چي توي اين نواها نهفتست كه مثل شراب آدم رو به خلسه ميبره.
من عاشق ايرانم. من ايران رو مي پرستم. هر جايي كه چيزي از ايران قديم هم توش مونده، انگار وطن منه كه از مادرش دورافتاده و بهتر بگم دورش انداختن، البته همه به بي كفايتي حكام خودمون برميگرده.
دست آخر ماوراءالنهر منو ياد اين عكس رنگ و رو رفته ميندازه كه شجريان و رضا قاسمي و محمود تبريزي زاده و مجيد خلج جلوي مجموعه ريگستان ايستادن و عكسي به يادگار گرفتن. يادگاري سفر تاجيكستان به بهانه بزرگداشت باربد، موسيقيدان بزرگ قديم ايران. من آرزومه اين بنا رو ببينم و از خدا ميخوام انقدر عمر بهم بده كه اين بنا و مجموعه رو ببينم. يادمه به بهانه پيدا كردن مدرسه الغ بيك به اين بنا رسيدم كه مدرسه الغ بيك يكي از سه بناي اصلي اين مجموعست. من سرشار از لذت ميشم وقتي اين بنا رو مي بينم و ناخودآگاه ياد "ماوراءالنهر" مي افتم. اين بنا رو به اندازه پيش درآمد بيات اصفهان آلبوم جان عشاق (موسيقي وبلاگم) دوست دارم.


پ.ن : اين پست با صداي تار حسين عليزاده در آلبوم بداهه نوازي اصفهان، اجراي كنسرت پاريس به همراه تمبك مجيد خلج نوشته شد.

عكس هاي خوب

يه سري عكس هاست كه خيلي خيلي خيلي دوسشون دارم. فقط كافيه اون عكس رو ببيني تا هزاران صفحه حرف و حديث رو يه دفعه بريزي توي مغز خودت. توي اين عكس ها يه سري هام هستن كه براي جلد هاي آلبوم هاي موسيقي به كار ميرن كه اونا رو از همه بيشتر دوست دارم. يادمه يه بار يه سري عكس وهم آلود گذاشته بودم. امروز داشتم توي فيسبوك مي چرخيدم يه عكس ديدم كه مال يه آلبوم موسيقي بود. نمي دونم عكس كجاست. اين دومين آلبوميه كه عكس روي جلدش منو مي بره به دوردست ها. خيلي دوست دارم بدونم عكس مال كدوم بناست و اين بنا توي كجا واقع شده. آلبوم اول، آلبوم دونوازي كمانچه محمود تبريزي زاده و جمشيد شميراني بود كه عكس يه كاروانسرا رو روش تصوير كردن. نمي دونم از يه كاروانسراي واقعي برداشت كردن يا نه، ولي شاهكاره اين جلد آلبوم، يه زماني هم عكس گوشه وبلاگم همين عكس بود. اما عكس دوم كه همين امروز توي فيسبوك پيداش كردم شاهكاره. آرزومه بدونم اين بنا كجاست. يادمه اولين بار كه عكس بناي مجموعه ريگستان رو ديده بودم شب و روز خواب نداشتم. انقدر گشتم تا فهميدم ريگستان چيه و كجاست. جالبه با پيدا كردن ريگستان به يه سوالي كه از دوم دبيرستان ذهنمو مشغول كرده بود هم جواب دادم. توي آخر كتاب ادبيات سال دوم دبيرستان، توي بخش شعرهاي فارسي شاعران افغان و تاجيك، يه عكس بود از مدرسه الغ بيك. آقا من رواني اين عكس بودم. هر بار كه بهش نگاه ميكردم انگار عكس معشوقم رو ديدم. و بعد ها فهميدم يكي از سه بناي معروف ميدان ريگستان، مدرسع الغ بيكه. بعد ها كامل راجع به ريگستان مي نويسم. ولي الان دو تا عكسي رو كه بالا راجع بهشون براتون حرف زد ميذارم. اولي مال آلبوم دو نوازي مرحوم تبريزي زاده و استاد شميرانيه و دومي آلبومي كه در خارج توسط موزيسين هاي ايراني منتشر شده. هنر طراحي جلد آلبوم هاي موسيقي خيلي خوبه، خيلي خوبه، خيلي خوبه.


ريگستان!

لذت كشف يه وبلاگ جديد كه مثل يه دنياي تازه ميمونه، مثل يه پيرمرديه كه زير كرسي نشسته و داره برات قصه ميگه و تو هم مثل گوسفند شعيب (البته با علاقه شديد) داري به حرفاش گوش ميدي. مثلا امروز يه وبلاگ پيدا كردم كه اينجوريا بود كه بالا گفتم:

http://our-music.blogfa.com